اعتماد چیست؟ یک ارزش بنیادی؟ یک فضیلت اخلاقی؟ یک سرمایه ارتباطی؟ زیربنای هر رابطه؟ یا یک ضرورت فردی و اجتماعی؟ آیا اعتماد یک مفهوم صفر و یکی است یا یک مقوله طیفی؟ آیا قابل دسته بندی در حوزه های مختلف است یا خیر؟ آیا تعریف واحدی دارد؟ اینها و سوالات بسیار دیگری که برای ما مطرح شده است نشان می دهد اعتماد مقوله ای است که برای فهم عمیق آن باید تلاش کرد و ارزشش را دارد. در نهمین رویداد ردپا، به سبک همیشگی، نه نفر از خبرگان حوزه های مختلف علوم انسانی، شامل فلسفه، انسان شناسی، روانشناسی روانکاوانه و روانشناسی اجتماعی،جامعه شناسی، اقتصاد، حقوق و مدیریت و رهبری سازمانی به اعتماد می پردازند تا شما بتوانید عمق موضوع را از چندین زاویه متفاوت مورد بررسی و تفکر قرار دهید. سبک رویداد ردپا روایت گری است اما در نهمین رویداد یک فعالیت جمعی نیز برای کسانی که در روز همایش کنار هم خواهیم بود تدارک دیده شده است تا در کنار درک بنیادین مفهوم یک تجربه عملی نیز رخ بدهد.
اعتماد
اعتماد چیست؟ یک ارزش بنیادی؟ یک فضیلت اخلاقی؟ یک سرمایه ارتباطی؟ زیربنای هر رابطه؟ یا یک ضرورت فردی و اجتماعی؟ آیا اعتماد یک مفهوم صفر و یکی است یا یک مقوله طیفی؟ آیا قابل دسته بندی در حوزه های مختلف است یا خیر؟ آیا تعریف واحدی دارد؟ اینها و سوالات بسیار دیگری که برای ما مطرح شده است نشان می دهد اعتماد مقوله ای است که برای فهم عمیق آن باید تلاش کرد و ارزشش را دارد.
واژه ای در ظاهر ساده که همه ما تصور می کنیم آن را می شناسیم و به خوبی می دانیم. اما به زعم تجربه زیسته ما، یکی از مهم ترین و زیربنایی ترین سهل ممتنع های روابط انسانی، سازمانی و اجتماعی است و نظریه پردازان، متخصصین و متفکرین بزرگی هم به آن پرداخته اند. همان طور که همراهان روما می دانند، تلاش ما در راستای توسعه است و بخشی که بر آن متمرکز هستیم سازمانی است. آنچه زمانی که در خصوص فرهنگ سازمانی، ساختار و تیم سازی و حتی روابط بین فردی می گوییم، عملا بر ریشه ای متکی است که اعتماد می خوانیمش. واژه ای که در بررسی ما ابعادی گسترده دارد:
از یک سو دارای جنبه ای اجتماعی و فرهنگی است که حتی بر اثربخشی حکمرانی تاثیرعمیقی دارد و سرمایه یا دارایی اجتماعی تلقی می شود. فرانسیس فوکویاما به این نکته اشاره میکند که دولتها و سازمانها میتوانند با تقویت فرهنگ اعتماد از طریق آموزش و سیاستهای مناسب، به بهبود اقتصاد و رفاه اجتماعی کمک کنند. بهطور خلاصه، او اعتماد را بهعنوان یک دارایی اجتماعی معرفی میکند که باعث تسهیل در تعاملات و توسعه اقتصادی میشود. او نشان میدهد که اعتماد یکی از پایههای اساسی برای موفقیت جوامع و اقتصادهای پیشرفته است و توصیه میکند که جوامع باید تلاش کنند تا از طریق ایجاد هنجارهای مشترک و تقویت فضایل اجتماعی، اعتماد عمومی را در جامعه گسترش دهند، زیرا این امر به تقویت همکاریها، کاهش هزینهها و افزایش رفاه اقتصادی کمک میکند.
جنبه دیگر بعد روانشناختی است که در روابط میان فردی و حتی درون فردی اثر و ردپایی عمیق و زیربنایی دارد. به عنوان مثال جولیان روتر با نظریههایش در زمینه یادگیری اجتماعی و کنترل درونی و بیرونی، به بررسی این موضوع پرداخته که چگونه افراد بر اساس تجربیات گذشته و انتظاراتشان نسبت به دیگران اعتماد میکنند. اعتماد بینفردی به عنوان یک عنصر حیاتی در تعاملات اجتماعی و سازمانی، از طریق تجربیات گذشته و انتظارات فردی شکل میگیرد و میتواند به عنوان یکی از عوامل کلیدی در ایجاد روابط مثبت و همکاری مؤثر در سازمانها باشد.
البته که در سازمانها تاثیر اعتماد فقط به همین حد نخواهد بود و اعتماد و فرهنگ سازمانی اثر عمیق دوسویه بر هم دارند. از یک سو اگر اعتماد شکل نگرفته باشد، فرهنگی که زمینه ساز همدلی و هماهنگی و توسعه و شکوفایی باشد بوجود نمی آید و از سوی دیگر خود اعتماد باید بخشی ایجاد کننده از فرهنگ باشد. وقتی اعتماد در یک سازمان وجود داشته باشد، رفتارهای مثبت و سازنده در سازمان تشویق میشود که این رفتارها به مرور به شکلگیری و تقویت فرهنگ سازمانی منجر میشود. مایر، دیویس و اسکورمن در مقاله مهم خود مدلی ارائه میدهند که کمک میکند اعتماد در سازمانها بهتر درک شود. آنها بر اهمیت توانایی، خیرخواهی و صداقت بهعنوان عوامل اصلی شکلدهنده اعتماد تأکید میکنند و نشان میدهند که اعتماد چگونه میتواند بر رفتارها و تعاملات در سازمان تأثیر بگذارد. این مدل هنوز هم به عنوان یکی از مدلهای اصلی برای مطالعه اعتماد در سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد و به سازمانها کمک میکند تا بهتر بفهمند که چگونه میتوانند اعتماد بین مدیران و کارکنان را تقویت کنند و چه عواملی باید مورد توجه قرار گیرد. مدیران با تمرکز بر توسعه مهارتها، نشان دادن خیرخواهی و عمل به اصول اخلاقی میتوانند سطح اعتماد در سازمان را افزایش دهند و بهبود عملکرد کلی سازمان را تسهیل کنند.
در اینجا نقش رهبر و رهبران مجددا برجسته می شود. آنها در ایجاد و حفظ اعتماد سازمانی نقش بسیار مهمی ایفا میکنند و از طریق رفتارهای خود، نظیر صداقت، شفافیت، پاسخگویی و توجه به نیازهای افراد، میتوانند اعتماد را در سازمان تقویت کنند. مطالعات و کتابهای مختلف نشان میدهند که اعتماد به رهبران نه تنها باعث بهبود تعاملات و روابط درونی سازمان میشود، بلکه بهرهوری و عملکرد کلی سازمان را نیز افزایش میدهد.
مجموعا و با در نظر گرفتن موارد پیش گفته، می توان به این جمع بندی رسید که پرداختن به اعتماد و تلاش برای فهم عمیق و حتی الامکان دقیق آن، نه تنها ضروری و زیربنایی است بلکه یک هدیه است که می توانیم به خود بدهیم. اعتماد به زعم ما یک موهبت است که برای بهره مندی از آن نیاز داریم فهمش کنیم. در نهمین رویداد ردپا و همان گونه که در سبک رویدادهای ردپاست، با دعوت از خبرگان و متخصصینی از حوره های مختلف تلاش خواهیم کرد تا بر ابعاد مختلف این پدیده نور بیاندازیم و در کنار هم فضایی برای تفکر در خصوصش را فراهم آوریم. دعوت به رویداد نهم، دعوتی است برای تفکر حول یک موهبت، ارزش اساسی، فضیلت، سرمایه و مفهوم عمیق.
تاریخ و نحوه شرکت در همایش
زمان برگزاری این رویداد پنج شنبه بیست و نهم خرداد ( 29 خرداد 1404 ) بود که با ت.جه به وقایع رخ داده به تعویق افتاد.
معرفی سخنرانان نهمین ردپا









مکان رویداد
